آدم هر چقدر هم که سرش شلوغ باشه و فکرش مشغول ،
کار زیادی داشته باشه و سرگرمِ خودش باشه ،
از خاطرهها و آلبوم عکسها که بگذریم
بالاخره یه روز گُذرش به کُمُد قدیمیدر بسته یا شایدم به طاقچه بالایی اتاقی که مدتها ازش بی خبر مونده خواهد افتاد .
با کُلّی فکر و خیال و نگاه کردن به اسباب بازیهای قدیمیو گاهی هم تبسُّمیلبخند گونه
همبازیهای قدیمیرا هم میبیند ِ
آنجا دیگه کلمات خیلی به کار نمیان
یادمون باشه
اگر سراغی از خاطرهای میگیریم مواظب باشیم که
اسباب بازیهای قدیمیو کنار گذاشته شده هم شعور و شخصیتی دارند
نکنه با لبخندمون مسخرشون کنیم
نکنه با حرفامون نسبت به اینکه در گذشته چه برخوردی داشتیم عزَّت نفسشون رو خورد کنیم .
نکنه از اینکه در گذشته با تُندی و تنفُّر پَسِشون زدیم به شعورشون توهین کنیم .
یادمون باشه یه روزایی حتی یه لحظههایی دلمون که اینقد بهش میبالیم با همین کهنه اسبابا خوش بود و سرگرم .
لحظههایی کوتاه و شایدم بی ارزش .
سالها باید بگذرد تا بفهمیم به دلخوشیهای دیگران گیر ندهیم چرا که با همین دلخوشیها تحمل سختیهای زندگی آسون میشه .
اینکه دوست داشتن هم عضوی از بدن و از دلخوشیهاست و جزئی از داشتهها .
پس
دوست بداریم تا آرامشی داشته باشیم با داشتههامون و آرام باشیم حتی اگه همهی دنیا غمگین باشن و ناآرام .
بازدید : 220
چهارشنبه 9 ارديبهشت 1399 زمان : 1:22